یک استاد دانشگاه می گوید: در اولین اقدام باید آب رودخانه زاب را به دریاچه ارومیه رساند که تونل آن آماده و اکنون به اتمام رسیده است اما آب آن را بازگشایی نمی‌کنند، سپس رها سازی حساب شده آب پشت سدها به دریاچه که با اضافه شدن جریانات طبیعی به دریاجه تراز هیدرولوژیک به تدریج قابل حصول خواهد بود.

به گزارش خسروشاه نیوز به نقل از ایسنا، احمد فاخری فرد می گوید: سالانه به دو میلیارد و ۳۰۰ میلیون مترمکعب آب نیاز داریم تا به سطح تراز اکولوژیک یعنی ۱۲۷۴.۳ متر برسیم که ترازی است صعب الوصول، اما تراز هیدرولوژیک که ۱۲۷۲.۵ متر است که در وضعیت فعلی ترازی معقول و قابل دستیابی است و متأسفانه در حال حاضر سطح آب دریاچه ارومیه در تراز ۱۲۷۰.۷ متر قرار دارد که اصلاً وضعیت مطلوبی نیست.

وی ادامه می‌دهد: متوسط تراز کف دریاچه در بخش شمال ۱۲۶۹.۴ متر غست یعنی عمق متوسط آب به یک مترو ۳۰ سانتی‌متر رسیده و برای رسیدن به تراز هیدرولوژیک ۱.۸ متر دیگر آب لازم است تا عمق آب به ۳.۱ متر برسد.

وی اضافه می‌کند: تراز هیدرولوژیک تراز ایده آلی نیست اما وضعیت را نسبتاً بهتر می‌کند و دریاچه ظاهر زنده‌ای بخود می‌گیرد البته رسیدن به این تراز نیز همت زیادی می‌طلبد؛ اتصال آب رودخانه زاب، رها سازی حساب شده آب پشت سدها و ورودی طبیعی در حدود ۷۰۰ میلیون مترمکعب در سال رسیدن به تراز هیدرولوژیک را امکان پذیر می‌کند.

وی خاطرنشان می‌کند: چالش‌های دریاچه ارومیه، مشکلات طبیعی نبوده بلکه انسانی هستند، وضعیت دریاچه از سال گذشته تاکنون وخیم‌تر شده و در نقشه‌های ماهواره‌ای هم حتی رنگ بخش شمالی به سفیدی میزند یعنی به کف رسیده‌ایم.

فاخری فرد یادآور می‌شود: اکنون در بخش عظیمی از دریاچه آبی وجود ندارد و به مرور با از دست رفتن رطوبت زیرین با خاک مرده روبرو خواهیم شد در اینجا است که با خطر مرگباری مواجه خواهیم بود؛ در حال حاضر نمک رطوبت زیرین دریاچه را حفظ کرده و اندکی رطوبت وجود دارد و نمی‌گذارد خاک مرده بلند شود اما با گذشت زمان و خشک شدن رطوبت زیرین، بافت کلوئیدی خاک بیرون می‌آید یعنی خاک مرده نمکی که با کمترین سرعت باد پخش خواهد شد و نابودی مزارع و باغات و محیط زیست و نسل آینده انسان‌ها را بدنبال خواهد داشت.

وی می‌گوید: اکنون تا جایی که اطلاع داریم، ستاد احیا دیگر وجود خارجی ندارد و بودجه‌ای به آن تعلق نگرفته است.

وی اضافه می‌کند: دوران فراموشی دریاچه ارومیه را سپری می‌کنیم که اگر اقدامات لازم انجام نشود، فاتحه‌ی نه تنها آذربایجان شرقی و غربی بلکه تا شعاع ۶۰۰ کیلومتری از دریاچه به مرور زمان خوانده است منتها اراضی که زیر گلباد غالب منطقه واقع شده‌اند زود تر صدمه خواهند دید و بقیه اراضی دیرتر و آنچه که مسلم است مصون نخواهند ماند؛ بنابراین دریاچه یک مشکل فرامنطقه‌ای است.

این استاد دانشگاه تبریز متذکر می‌شود: کشورهای ترکیه، ارمنستان، جمهوری آذربایجان، عراق و گرجستان هم مصون از این مشکلات نخواهند بود و صدمات شامل حال آنها هم می‌شود؛ تعامل با این کشورها در خصوص دریاچه می‌تواند حل مشکلات را تسریع کند چراکه محیط زیست سیاست پذیر نیست وقتی تخریب شد همه متضرر خواهند شد.

وی می‌گوید: گاهی مشکلات دریاچه به گردن خشکسالی‌ها انداخته می‌شود؛ خشکسالی‌ها در خشکیدگی دریاچه مؤثر هستند اما نه تا این حد که دریاچه را به این وضع بیندازند.

وی ادامه می‌دهد: خشکسالی تعریف مشخصی دارد، در یک رودخانه خشکسالی.ها بر مبنای یک خط یا سطح مدیریتی مصرف تعیین میشوع چنانچه هدف تعیین خشکسالی اقلیمی رودخانه باشد، خط مدیریتی رژیم ماهانه جریان رودخانه در نظر گرفته می‌شود متأسفانه خط مدیریتی در تمامی رودخانه‌های کشور بسیار بالاتر از خط رژیم ماهانه رودخانه‌ها است.

فاخری فرد اضافه می‌کند: مفهوم آن اینست که چه در دوره‌های ترسالی و چه در دوره‌های خشکسالی بارندگی رودخانه.ها همواره در خشکسالی قرار می‌گیرد، حتی تعیین رژیم ماهانه جریان رودخانه.ها بدلیل بالا بودن مصرف گویای اقلیم نیست؛ هدف از این بحث فنی این است که رودخانه‌ها و منابع زیرزمینی ما به دلیل مصرف در خشکسالی‌های دائمی قرار دارند.

وی در ادامه بیان می‌کند: مردم در قضیه خشکی دریاچه ارومیه مقصر نیستند و مسئولینی که مردم را گناهکاران بدانند، فرافکنی می‌کنند چراکه مسئولین باید جلوی این مشکلات را بگیرند یعنی مسئولین باید مدیریت کننده باشند و مردم مدیریت پذیر؛ طبیعی است اگر مدیریت صحیح باشد، مردم مدیریت پذیر خواهند بود.

وی یادآور می‌شود: مشکل اول ما سدها است، سدسازی به‌عنوان یک سازه هیدرولیکی امر خوبی است و ضرورت دارد اما تعداد آنها در کشور ما مدیریت نشده و زیادی سدها در اقصی نقاط کشور حیات رودخانه‌ها را به خطر انداخته است.

فاخری فرد اظهار می‌کند: حقابه طبیعی دریاچه ۳.۵ میلیارد مترمکعب بود که اکنون به ۵۰۰ الی ۷۰۰ میلیون مترمکعب کاهش یافته است که دلیل آن افزایش سطح زیرکشت از ۱۸۰ هزار هکتار به ۶۰۰ هزار هکتار در حوضه دریاچه است یعنی افزایش سطح زیرکشت به وسعت ۴۸۰ هزار هکتار در طول ۳۰ سال؛ طبیعی است که این افزایش، سالانه سه میلیارد مترمکعب از حقآبه دریاچه را خواهد بلعید و دریاچه‌ای باقی نخواهد ماند.

وی همچنین خاطرنشان می‌کند: عامل دیگر خشکی دریاچه ارومیه، پایین رفتن سطح آب‌های زیرزمینی در اثر برداشت بی‌رویه است، در گذشته آب‌های زیرزمینی خود را از کف به دریاچه می‌رساندند اما اکنون کد سفره‌ها از دریاچه پایین‌تر است و تغذیه دریاچه قطع شده است؛ لذا دریاچه از چهار جبهه مورد هجوم خشکی قرار گرفته است قطع حقآبه سطحی، قطع تغذیه از آبهای زیرزمینی، تبخیر و رسوبگذاری کف در اثر فوق اشباع بودن آب دریاچه.

وی اضافه می‌کند: اکنون دیگر نمی‌توان وضعیت دریاچه را به گذشته برگرداند و احیای نسبی آن نیز همت والایی لازم دارد بنابراین صرفاً می‌خواهیم دریاچه زنده بماند و در شرایط فعلی می‌توان آن را به تراز هیدرولوژیک رساند البته با اقدامات مدیریتی صحیح و صرف هزینه می‌توان به تراز اکولوژیک نیز دست یافت و اقدامات مدیریتی نیز کاملاً روشن هستند.

این استاد دانشگاه متذکر می‌شود: در اولین اقدام باید آب رودخانه زاب را به دریاچه ارومیه رساند که تونل آن آماده و اکنون به اتمام رسیده است اما آب آن را بازگشایی نمی‌کنند، سپس رها سازی حساب شده آب پشت سدها به دریاچه که با اضافه شدن جریانات طبیعی به دریاجه تراز هیدرولوژیک به تدریج قابل حصول خواهد بود.